خودویرانگری تنوع
برگردان: حمیدرضا و آرزو افلاطونی
در شهرهای آمریکا، (1) ما به همه نوع تنوع، که آگاهانه با حمایت متقابل درآمیخته باشد، نیازمندیم. برای اینکه شهرها بتوانند آبرومندانه و سازنده عمل کنند و مردم شهرها قادر به حفظ (و توسعه) جامعه و تمدنشان باشند، به آن نیاز داریم. عامهی مردم و هیاتهای شبه مردم (2) در مورد برخی کسب و کارهایی که به ساختن تنوع شهر کمک میکنند، مسئولاند - برای مثال پارکها، موزهها، مدرسهها، غالب سالنهای اجتماعات، بیمارستانها، برخی ادارهها، و برخی سکونتگاهها. با این همه، تنوع شهر، اغلب مخلوق تعدادی باورنکردنی از مردم گوناگون و سازمانهای خصوصی مختلف با ایدهها و هدفهای گوناگون است که خارج از چارچوب رسمی عمل عمومی، برنامه ریزی و تلاش میکنند. مسئولیت اصلی برنامه ریزی و طراحی شهری - تا جایی که در توان سیاست و عمل عمومی است - این است تا شهرها را که مکانهایی مطلوب برای شکوفایی این دامنهی وسیع از برنامهها و ایدههای غیررسمیاند، به همراه رونق کسب و کارهای عمومی، توسعه دهد. مناطق شهری از نظر اقتصادی و اجتماعی مکانهای مطلوب برای خلق تنوع خواهند بود و به بهترین توان خود دست خواهند یافت، اگر دارای اختلاط خوبی از کاربریهای اصلی، خیابانهای متناوب، ترکیبی از ساختمانهای با سنین مختلف و تمرکز بالای جمعیت باشند.
در این گروه از بخشهای مربوط به زوال و تجدید حیات، من قصد دارم تا بر روی چندین نیروی قدرتمند انگشت بگذارم، که اگر ناحیهای از فقدان یک یا چند [شرط]، از شروط چهارگانه لازم برای خلق تنوع، معلول و از کار افتاده نشده باشد؛ میتواند رشد تنوع و سرزندگی را در شهرها، چه به صورتی مطلوب و چه مضر، تحت تأثیر قرار دهند.
این نیروها در شکل مضر خود عبارتند از: تمایل تنوع فوق العاده موفق در شهرها برای ویرانی خود؛ تمایل عناصر حجیم (3) منفرد (که بسیاری از آنها ضروری یا در غیر اینصورت مورد نیازند)
برای انتشار آثار کسالت بار؛ تمایل به بی ثباتی جمعیت در مقابلهی با رشد تنوع؛ و تمایل پول عمومی یا خصوصی برای فربه کردن (4) یا ضعیف کردن (5) توسعه و تغییر.
بی شک این نیروها با هم ارتباط متقابل دارند. همه عوامل تغییرات شهری با سایر عوامل در ارتباط متقابلند. با این همه نگریستن به هر یک از این نیروها، به نوبهی خود ممکن و سودمند است. هدف از شناسایی و درک این نیروها تلاش برای مقابله یا - حتی بهتر از آن - تبدیل آنها به نیروهای سازنده است. این نیروها، گذشته از تأثیری که بر رشد تنوع دارند، گاهی سهولت یا دشواری شرایط پایه را در خلق تنوع نیز متأثر میسازند. آنها را به حساب نیاورید تا بهترین برنامه ریزی برای سرزندگی، در ازای هر گام به پیش دو گام به پس بنشیند.
اولین نیروی قدرتمند، تمایل موفقیتهای چشگیر در شهرها برای نابودی خود است- تنها به مثابهی نتیجهی موفق بودن. در این بخش من دربارهی خود- ویرانگری تنوع بحث خواهم کرد. نیرویی که در میان سایر تأثیرات خود، موجب میشود تا نواحی مرکزی شهرهای ما پیوسته مرکز خود را تغییر دهند و حرکت کنند. این نیرویی است که مناطق را از دور خارج میکند و مسئول بسیاری از رکودها و فرسودگیهای شهر درونی است.
خود ویرانگری تنوع میتواند در خیابانها، گرههای کوچک سرزنده، در گروههایی از خیابانها یا در کل منطقهها رخ دهد. آخرین، جدیترین آنها است.
صرفنظر از هر شکلی که خود - ویرانگری به خود بگیرد، آنچه روی میدهد اینچنین است: یک اختلاط تنوع یافته از کاربریها، در نقطهای از شهر، به طور کلی از محبوبیت و موقعیت چشمگیری برخوردار میشود. به علت موفقیت محل، که همواره بر مبنای تنوع جذاب و شکوفا قرار گرفته است، رقابت دو آتشهای برای فضا در آنجا رشد میکند. این رقابت تا حد معادل اقتصادی یک هوس، مورد استقبال قرار میگیرد.
برندگان رقابت برای فضا، تنها بخش کوچکی از کاربریهای بسیاری را که با یکدیگر موفقیت را خلق کردهاند، ارائه خواهند کرد. هر یک یا چند کاربری که سودآورتر ظاهر شوند، در محل تکرار و تکرار خواهند شد و کاربری کمتر سودآور را در هم کوبیده و جا را برایشان تنگ میکنند. اگر تعداد زیادی از مردم مجذوب راحتی و یا مسحور نیرو و هیجان؛ زندگی یا کار در آن ناحیه را برگزینند، برندگان رقابت، دوباره بخش کوچکی از جمعیت استفاده کننده را شکل میدهند. از آنجا که بسیاری مایل به ورودند، آنها که وارد میشوند یا میمانند، به وسیلهی هزینهها خود - دسته بندی میشوند.
رقابت بر مبنای سودآوری جزیی، استعداد فراوانی برای تحت تأثیر قرار دادن خیابان دارد. رقابت بر مبنای جاذبههای فضای کار یا زندگی بیشتر مستعد آن است تا کل گروه بندی خیابانها یا حتی کل منطقهها را متأثر کند.
بنابراین، از این روند یک یا چند کاربری مخالف بالاخره پیروزمند سر بر میآورند. اما این پیروزی توخالی است. زیرا یک ارگانیزم بسیار پیچیده و موفق از حمایت متقابل اقتصادی و اجتماعی از طریق این روند نابود میشود.
از این به بعد، محل به تدریج از مردمی که از آن با اهدافی به غیر از اهداف پیروزمندان رقابت استفاده میکردند، خالی خواهد شد - زیرا اهداف دیگر، دیگر آنجا نیستند. محل چه از نظر بصری و چه کارکردی یکنواختتر میشود. همهی عدم مزیتهای ناشی از پخش ناکافی مردم در طول روز، احتمالاً به دنبال آن خواهد آمد. مناسبت محل، حتی برای کاربری غالب آن به تدریج رو به زوال میرود. همان گونه که مناسبت مرکز شهر مانهاتان برای دفاتر اداری، به همین دلیل رو به زوال رفته است. در طول زمان، مکانی که روزگاری بسیار موفق و هدف چنان رقابت دو آتشهای بود، افول میکند و حاشیهای (6) میگردد.
در شهرهای ما خیابانهای بسیاری را میتوان دید که این روند را طی کردهاند و در حال احتضار به سر میبرند. میتوان خیابانهای دیگری که اکنون درگیر این روند هستند را در عمل ملاحظه کرد. در میان خیابانهای محلهای که من در آن زندگی میکنم، خیابان هشتم، خیابان اصلی تجاری گرینویچ ویلج است. سی و پنج سال پیش این خیابان، خیابانی تعریف (7) نشده بود. آنگاه یکی از مالکان اصلی آن، چارلز آبرامز (8) (که اتفاقاً کارشناس روشن بین برنامه ریزی و خانه سازی بود) در خیابان یک باشگاه شبانه کوچک و یک سینما که در آن زمان غیر معمول بود، ساخت. (از سالن کم عرض سینما برای دید بهتر، قهوه خانه (9) و محیط دوستانه آن از آن به بعد وسیعاً نسخه برداری شده است). این کسب و کار محبوب از کار درآمد. در ساعات غروب و آخر هفتهها مردم بیشتری را به مردمی که روزها از آن میگذشتند افزود و بنابراین محرکی برای رشد مغازههای محلی و خاص (10) شد. اینها به نوبهی خود مردم بیشتری را در طول روز و غروب به آنجا کشاند. همانگونه که در گذشته اشاره کردم یک خیابان دو نوبته (11) از این دست، از نظر اقتصادی محل خوبی برای رستورانهاست. تاریخ خیابان هشتم آغاز به اثبات این امر کرد. دامنه و رشد رستورانها در آن قابل توجه شد.
اینگونه شد که در میان همهی کسب و کارهای خیابان هشتم، رستورانها، بیشترین پول را از هر فوت مکعب فضا به دست آوردند. طبیعی است که به دنبال آن در خیابان هشتم، رستورانهای بیشتر و بیشتری تأسیس شدند. در همین حال در جنب خیابان پنجم آن، آپارتمانهای بسیار گران قیمت، همگن (12) و بی محتوا (13)، جارا برای تنوعی از باشگاهها، گالریها و برخی ادارات کوچک تنگ میکردند. تنها عامل غیرمعمول در این میان خود "آبرامز" بود. برخلاف مالکان، که به معنی آنچه در حال رخ دادن بود توجهی نداشته یا دلیلی برای نگرانی در برابر موفقیت نمیدیدند، "آبرامز" با نگرانی مشاهده کرد که کتابفروشیها، گالریها، باشگاهها، صنعتگران، و مغازههایی در نوع خود بی نظیر، به خارج رانده میشوند. او شاهد بود که ایده -های جدیدی در سایر خیابانها آغاز به کار میکنند و کمتر به خیابان هشتم میآیند. او می- توانست ببیند که برخی از این حرکات در کار کمک به جان و تنوع بخشیدن به سایر خیابان -هاست، ولی خیابان هشتم آهسته اما پیوسته شروع به نامتنوع کردن خود کرده است. او تشخیص داد که اگر روند [موجود] جریان منطقی خود را طی و کامل کند، کشتی خیابان هشتم عاقبت با از دست دادن محبوبیت، به گل خواهد نشست. در قطعهی استراتژیکی از خیابان در قسمت اعظم املاک خود، آبرامز هوشمندانه به دنبال ساکنانی گشت که چیز دیگری را به جای رستوران به مخلوط اضافه کنند. اما این جست و جو گاه بسیار سخت بود زیرا آنها منطقاً قدرت جاری رستورانها را در کسب درآمد بالا در نظر میگرفتند. این، احتمالات - حتی احتمالات صرفاً تجاری - را محدود میکرد. کوتاه آنکه، بدترین تهدید بالقوه برای تنوع و موفقیت دراز مدت خیابان هشتم، نیروی یله شدن (14) به وسیله موفقیت چشمگیر است.
خیابان نزدیک دیگری، خیابان سوم، به علت نوع دیگری از جداسازی، به مشکل مشابهی گرفتار شده است. این خیابان، در درازای چند بلوک، به علت زندگی محلی کولی وار قهوهخانهها و بارهای محلی، همراه با - در درجهی اول - تعداد کمی باشگاه شبانه در ترکیب با مغازههای جالب محلی و زندگی مسکونی یک منطقه با ثبات قدیمی ایتالیایی و هنری به شدت محبوب بازدیدکنندگان است. پنجاه سال پیش بازدید کنندگان سرشب، بخش سازندهای از اختلاط ناحیه بودند. سرزندگی کلیای که به خلق آن یاری رساندند بخشی از جاذبهی مسکونی همچنین جاذبهی توریستی بود. امروزه نقطههای شبانه در خیابان، بر همهی زندگی ناحیه غالباند. در منطقهای برجسته از نظر کنترل و حمایت از بیگانگان، آنها بیگانگانی را که همه در حالتی بسیار غیرمسئولانه قرار دارند بیش از آن متمرکز میکنند که هر جامعه ممکن شهری به طور طبیعی از عهدهی آنها برآید. نسخه برداری (15) از سودآورترین کاربری، پایههای جاذبهی خود را نابود میکند. همانگونه که نسخه برداری نامتناسب و غلو در برخی کاربریهای منفرد، همواره در شهرها چنین میکنند.ما عادت کردهایم تا به خیابانها و محلات آنها، تقسیم شده به کاربریهای کارکردی بیندیشیم - تفریحات، ادارات، سکنا، خرید و مانند آن - آنها چنین هستند؛ اما تنها تا درجهای که موفقیت خود را حفظ کنند. برای مثال، خیابانهایی که برای تنوع ثانویهای مانند فروش لباس چنان سودآور میشوند که فروش لباس تقریباً کاربری منحصر به فرد آنها میشود، هنگامی زوال مییابند که به وسیلهی مردمی که اهداف ثانویه دیگری در سر دارند ترک شده و مغفول بماند. اگر چنین خیابانی بلوکهای درازی داشته باشد که آن را به مثابه منبعی از کاربری متعامل تباه کرده باشد، بیختن استفاده کنندگان و کساد حاصل از آن مؤکد است. اگر چنین خیابانی متعلق به منطقهای باشد که در کل برای یک کاربری اصلی جداسازی شده باشد - مانند کار - اغلب امید اندکی برای هر چرخش خودانگیخته به سوی بهبودی برای آن وجود دارد.
خود - ویرانگری تنوع میتواند در گرههای کوچک بسیار موفق فعالیت، همچنان که در درازای خیابان، دیده شود. روند یکسان است. به عنوان مثال، تقاطع خیابانهای چست نات و برآود (16) در فیلادلفیا را در نظر بگیرید. نقطهای که چند سال پیش اوج [محل] خرید تنوع یافته و سایر فعالیتهای خیابان چست نات بود. گوشههای این تقاطع [نقاطی] بودند که بنگاه داران املاک به آن "موقعیت صددرصد" میگویند و میتوانستند محل تحسین برانگیزی باشند. یکی از گوشهها در اشغال یک بانک بود. سه بانک در گوشههای دیگر برای خود جایی به دست
آوردند تا به ظاهر آنها هم در موقعیت صددرصد باشند. از آن لحظه دیگر موقعیت صددرصدی در کار نبود. تقاطع، امروز سد مردهای در طول خیابان چست نات است. جست و خیز تنوع و فعالیت پشت سر گذاشته شده است.
این بانکها همان اشتباهی را مرتکب شدند که یکی از خانوادههای آشنای من. [این خانواده] یک آکر زمین در روستا خریدند تا در آن خانهای بسازند. سالها، بدون آنکه پولی برای ساختن خانه داشته باشند، دائماً به دیدن آن میرفتند و روی تپهی کوچکی که جذاب ترین نقطهی آن بود به پیک نیک مینشستند. آنقدر مایل بودند تا خود را همیشه آنجا تصور کنند که وقتی بالاخره توانستند خانه را بسازند، آن را روی آن تپه بنا کردند. اما آن وقت دیگر تپهای در کار نبود. آنها به نحوی تشخیص نداده بودند که با جانشین کردن خود به جای تپه، آن را نابود میکنند و از دست میدهند.
خیابانها (به ویژه اگر بلوکهایشان کوتاه باشد) گاهی میتوانند بعد از مدتی زوال و رکود؛ چه نسخه برداری فراوانی از کاربریهای موفقشان شده باشد یا غیره؛ به صورتی خودانگیخته، تجدید حیات یابند. اگر منطقهی گرداگرد دارای مخلوط قوی و نیرومندی از تنوع - به ویژه پایهی محکم و شالودهای از تنوع اصلی - باشد، اینگونه گریزها ممکن است.
با این همه، هنگامی که همهی محلات خیابانها و کل منطقه مبادرت به نسخه برداری مفرط از پرسودترین یا صاحب نام ترین کاربریها کنند، مشکل بسیار جدی است.
شواهد تکان دهندهای از این جداسازی فاجعه بار را میتوان در بسیاری از نواحی مرکزی شهرها دید. مراکز تاریخی پی در پی ناحیهی مرکزی بوستون مانند لایههای باستانشناسی، لایه پس از لایه از کاربریهای تفکیک (17) شده، سخت و متحجر شده است. هر لایه فاقد اختلاط اصلی و دچار رکود است. هیأت برنامه ریزی بوستون که کاربریهای ناحیه مرکزی شهر را تجزیه و تحلیل میکند، نقشههای رنگی از آن تهیه کرد. یک رنگ به دفاتر اداری و مالی اختصاص دارد و دیگری به [مراکز] حکومتی، آن دیگر به [مراکز] خرید و آن یک به تفریح و غیره. نواحی راکد در روی نقشه همچون دستههایی از نوارهای یکپارچه با یک رنگ نمایش داده میشوند. از سوی دیگر، در یکی از انتهاهای ناحیه مرکزی شهر؛ آنجا که بک بی (18) به گوشهای از باغهای ملی میرسد؛ باریکهای از نقشه با علائم دیگری مشخص شده است. نوارهای زرد و قرمز برای آن در نظر گرفته شدهاند. این باریکه پیچیدهتر از آن بود که براساس کاربریهای ویژه، نقشهی آن کشیده شود. بنابراین علامت تصویری مناسبی برابر با مختلط، به آن داده شد. این بخش تنها بخش ناحیه مرکزی شهر بوستون است که در حال حاضر به صورتی خودانگیخته، تغییر و رشد کرده مانند یک شهر زنده عمل میکند.
به چنین توالیای از محلات تفکیک شده ناحیه مرکزی شهر؛ مانند آنچه در بوستون است؛ کلاً همچون ته ماندهی ناحیهی مرکزی در حال جابه جایی نگریسته میشود. آنها همچون نتیجهی حرکت ناحیه مرکزی شهر به جایی دیگر در نظر گرفته میشوند. اما این گونه نیست. این کپههای نسخه برداری افراطی علت حرکت مرکزند. تنوع به وسیلهی نسخه برداری از موفقیت بیرون رانده شده است. ایدههای جدید، اگر سرمایه گذاری خوبی برای شروع یا موفقیت بی - درنگ آنها نشود (که به ندرت چنین است) به موقعیتهای بهتر بعدی میجهند، بنابراین موقعیت بهتر بعدی درجه اول شده زمانی شکوفا میگردد و عاقبت نسخه برداری از بزرگترین موفقیتهای آن نیز موجب نابودی آن میشود.
تفکیک ناحیهی مرکز شهر در نیویورک در تصنیفی مربوط به سال 1880 اینگونه در خاطرههای مانده است:
پایین خیابان هشتم، مردها پول در میارن
بالای خیابان هشتم، زنها پول خرج میکنن
این راه و رسم این شهر بزرگه
از بالا و پایین خیابان هشتم
ویلاکاتر (19) در بانوی گمشدهی (20) میدان مادیسون را، هنگامی که نوبت تبدیل آن به یک مرکز فشردهی تنوع رسیده بود، چنین توصیف میکند "میدان مادیسون آن موقع شخصیتی دوگانه، نیمی تجاری و نیمی مسکونی، داشت راهها در آن از هم جدا میشد. مغازهها در جنوب و سکنه در شمال بودند."
دوشیزه کاتر انگشت خود را بر آن ویژگی اختلاط و شخصیت دوگانه نهاده است که همیشه نشانگر مرکز بسیار موفقی است که که به ستیغ خود رسیده و آنجا معلق مانده است. اما اختلاط، نشانگر به هم رسیدن و ترکیب راههاست نه " جدایی راهها".
میدان مادیسون که اکنون منطقه دلگیر و از دور خارج شدهی ساختمانهای انبوه اداری است و در مقایسه با آنچه زمانی داشت، تجارتی بسیار حاشیهای دارد؛ به هنگام اوج خود برای دارا بودن میدان مادیسون گاردن (21) قدیمی (که اکنون یک ساختمان اداری جانشین آن شده است)، قابل ملاحظه بود. از آن به بعد نیویورک هرگز تالار مجلسی (22) به آن نزاکت (23)، دلربایی و جذبه به خود ندیده است. زیرا نیویورک هرگز بعد از آن یک تالار مجلس اصلیای در مرکز جذاب و گران قیمت یک اختلاط خوب نداشته است.
تفکیک نهایی و فرسودگی درازمدت میدان مادیسون، البته واقعهای مجزا نبود. بلکه بخشی از جنبشی وسیعتر بود که انباشت بسیار فشار اقتصادی بر مخلوطهای موفق کاربریها، آن را شکل داده بودند. در مقیاسی وسیعتر از میدان مادیسون، این فشارهای رقابت برای فضا پیوسته تنوع تفکیک ناپذیر را در همهی میانهی ناحیهی مرکزی شهر به انتهای بالاتر آن پرتاب میکرد. در نتیجه مرکز شهر خود جابه جا میشد و مناطق به گل نشستهی خود را پشت سر باقی میگذاشت.
یک ناحیهی مرکزی شهر در حال جابه جایی، همراه با کپههای نسخه برداری افراطی خود، حفرههای (24) به دردنخوری (25) را باقی میگذارد. مکانهایی که ترکیبهای بسیار فشردهی جدید از تنوع آن را دور زده یا از روی آن جهیدهاند. این حفره یا نوارهای جانبی مستعد آن هستند تا بعد از آن به دردی نخورند. زیرا کپههای تفکیک شدهای که به آن پیوستهاند، پخش بسیار ضعیف مردم را در طول روز موجب میشوند. در آنجا فضا وجود دارد، اما چیزی برای تسریع استفادهها وجود ندارد.
به ظاهر در لندن هم خود - ویرانگری تنوع منطقه به وسیلهی نسخه برداری افراطی، به علت همان نیروهایی که ناحیهی مرکزی شهرهای آمریکایی را به حرکت در میآورند، رخ میدهد. مقالهای در باب مشکلات برنامه ریزی در لندن مرکزی، که در ژانویهی 1959 در مجلهی علمی" نشریهی انستیتو برنامه ریزی شهری " (26) چاپ شده است، چنین میگوید:
اکنون سالهاست تنوع از سیتی [مرکز ادارات مالی و بانکها] روی برتافته است. ازدحام جمعیت روزانه با جمعیت پنج هزار نفری شبانه آن در تباین است. آنچه بر سر سیتی رفت بر سر وست اند (27) میآید.
بسیاری از صاحبان دفاتر وستاند ادعا میکنند که وسایل رفاهی مانند هتلها باشگاهها و رستورانها را برای مشتریان و ارباب رجوع، و مغازهها و پارکها را برای کارکنان خود در اختیار دارند. اگر این روند ادامه یابد، این مزیتها بر باد خواهند رفت و وستاند تبدیل به دریای اندوهباری از بلوکهای اداری خواهد شد.
متأسفانه ما در شهرهای آمریکا، کمتر مناطق بسیار موفق مسکونی داریم. بسیاری از مناطق مسکونی شهرها هرگز چهار شرط اساسی برای خلق تنوع بارور را در درجهی اول دارا نبودهاند. بنابراین مثالهای خود - ویرانگری به دنبال موفقیت چشمگیر، معمولاً در مورد نواحی مرکزی شهرها است. اما مناطق مسکونی نسبتاً اندک شهری که به صورتی چشمگیر جذابند و در خلق تنوع و سرزندگی موفق میشوند، عاقبت موضوع همان نیروهای خود ویرانگر ناحیه مرکزی شهر میگردند. در این مورد مردم بسیاری میخواهند در مکانی زندگی کنند که ساخت و ساز در آن با کمیتی مخرب و افراطی برای کسانی که قادر به پرداخت بیشترند سودآور شده است. اینگونه مردم اغلب فاقد بچهاند و امروزه به طور کلی نه تنها قادر به پرداخت بیشترند، بلکه میتوانند یا میخواهند در ازای فضای کمتر پول بیشتری بپردازند. وسائل راحتی و تسهیلات برای این بخش کوچک سودآور از مردم، به قیمت سایر بافتها و مردم دیگر تکثیر میشود. خانوادهها، تنوع صحنهها و کسب و کارهایی که قادر به تحمل سهم خود از هزینههای جدید ساخت و ساز نیستند، بیرون رانده میشوند. این روند اکنون به سرعت در بسیاری از [نقاط] گرینویچ ویلج، یورک ویل (28) و میان شهر (29) ایست ساید در مانهاتان در حال روی دادن است. کاربریهایی که به افراط نسخه برداری میشوند از آنها که در ناحیهی مرکزی شهر نسخه برداری افراطی میشوند متفاوتاند. اما روند همان روند است. دلیل روی دادن و تأثیرات غایی آن یکی است. تپهی تحسین برانگیز و جذاب در اقدام به تصرف متصرفان جدید خود، نابود شده است.روندی که توصیف کردهام در هر زمان تنها در نواحی کوچک روی میدهد. زیرا پیامد موفقیت چشمگیر است. با این همه نیروی مخرب این روند بزرگتر و جدیتر از چیزی است که دامنهی جغرافیایی آن به نظر میآورد. این حقیقت که روند مزبور در مکانهای موفقیت چشمگیر به منصهی ظهور میرسد دستیابی بیشتر به موفقیت چشمگیر را برای شهرهای ما دشوار میسازد. موفقیت اغلب در سراشیب زوال میلغزد.
به علاوه، همان شیوههایی که موجب زوال موفقیت چشمگیر میشوند، روند را برای شهرها دو چندان مخرب میکند. هنگامی که ساخت و سازهای جدید و تکثیر کوتاه بینانهی کاربریها، حمایت متقابل را در یک محل نابود میکنند، همزمان موجب محروم شدن سایر محلها از حضور آنها میشوند. محلهایی که میتوان در آن به جای کاهش کیفیت، به تنوع افزود و حمایت متقابل را تقویت کرد.
به دلایلی بانکها، شرکتهای بیمه و ادارات صاحب وجهه همواره در این راه، ویرانگران مضاعف حریصاند. ببینید بانکها یا شرکتهای بیمه کجا گرد آمدهاند، آنگاه اغلب میتوانید یک مرکز تنوع ریشه کن شده، یک تپه با خاک یکسان شدهی سرزندگی را بیابید. به ظن من این شرایط غیرعادی وامدار دو واقعیت است. چنین سازمانهایی محافظه کارند. کاربرد محافظه کاری در انتخاب محل شهری به معنی سرمایه گذاری در جایی است که موفقیت قبلاً در آن مستقر شده است. دیدن اینکه سرمایه گذاری میتواند موفقیت را نابود کند نیازمند آینده نگری کسانی است که برای آنچه قبل از این حاصل آمده است ارزش بسیار قائل -اند - و شاید محلهایی با توان بالقوهی موفقیت آنها را مبهوت یا متزلزل میکنند، زیرا نمی- توانند درک کنند چرا برخی مکانها در شهرها میتوانند موفق شوند و برخی نمیتوانند. در وحله دوم، چنین سازمانهایی پول دارند و بنابراین قادرند هر حریفی را برای فضای موردنظرشان از پا درآورند. بنابراین آرزو و قدرت برای استقرار روی تپه در بانکها، شرکتهای بیمه و ادارات صاحب وجهه و نفوذ - که به سادگی از بانکها و شرکتهای بیمه قرض میگیرند - به مؤثرترین وجه ترکیب شدهاند. سهولت ناشی از نزدیکی به یکدیگر در اینجاهم همانگونه که در مورد بسیاری از سایر فعالیتهای شهر صادق است تا حدی، اهمیت دارد. اما این مسئله به سختی میتواند درستی و درجهی ریشه کنی ترکیبهای موفق تنوع به وسیلهی این سازمانهای قدرتمند را توجیه کند. هنگامی که یک محل به وسیلهی نسخه برداری افراطی از کاربریهای کار به هزینهی سایر بافتها دچار رکود شد، کامکارترین آنها به سادگی آشیان سهولت و رفاهی را که دیگر چندان جذاب نیست، ترک میکنند.
با این همه، چشم دوختن به خطاکاران خاص در میان کاربریهای متفاوت شهر، گمراه کننده است؛ حتی اگر خطاکارانی برجسته باشند. کاربریهای بسیار دیگری، همان فشارهای اقتصادی را اعمال میکنند و همان پیروزیهای توخالی را هدف قرار میدهند.
من فکر میکنم مثمرثمرتر خواهد بود اگر به این [امر] همچون مشکلی در عملکرد شهرها بنگریم.
اول، باید بدانیم که موفقیت موجد خود - ویرانگری تنوع است؛ نه شکست.
دوم، باید درک کنیم که این روند، تداوم همان روندهای اقتصادیای است که به موفقیت منجر میشود و اجتناب ناپذیر است. تنوع، به علت فرصتها و جاذبههای اقتصادی، در یک ناحیهی شهری رشد میکند. در طول روند رشد تنوع، استفاده کنندگان رقیب برای فضا، بیرون رانده میشوند. همهی تنوعهای شهری، لااقل بعضاً، به هزینهی برخی بافتهای دیگر رشد میکنند. در طول این دورهی رشد، حتی برخی از کاربریهای منحصر به فرد ممکن است بیرون رانده شوند. زیرا بازگشت [سود] اقتصادی این کاربریها در برابر زمینی که اشغال کردهاند، کم است. اگر این کاربریهای منحصر به فرد از نوع اوراقیها، محوطههای ماشینهای دست دوم و ساختمانهای متروکه باشند، این [روند] از نظر ما مفید فایده خواهد بود و هست. در طول روند رشد، بسیاری از تنوعهای جدید نه فقط به هزینه بافت کم ارزش، بلکه هم چنین به هزینه نسخه برداریهای قبلاً موجود از کاربری، حاصل میشوند. مشابهت کم و در همان زمان، تنوع افزوده، اضافه میشود. ماحصل رقابت اقتصادی برای فضا افزایش خالص (30) تنوع است.
در نقطهای، رشد تنوع تا آنجا ادامه مییابد که افزایش تنوع جدید تنها در رقابت با تنوع قبلاً موجود قرار میگیرد. مشابهت نسبتاً اندکی کاسته میشود؛ و شاید نشود. این وقتی است که یک مرکز فعالیت و تنوع به اوج (31) خود رسیده باشد. اگر آنچه افزوده شده واقعاً متفاوت باشد (آنگونه که اولین بانک در تقاطع [خیابان] فیلادلفیا بود) هنوز هیچ ضرر خالصی در تنوع وجود ندارد.
بنابراین اینجا روندی وجود دارد که تا زمانی به مثابه کارکردی سالم و مفید فایده عمل میکند. اما با شکست در اصلاح خود، در نقطهی بحرانی، به یک نقص (32)، تبدیل میشود. قیاسی که به یاد میآید بازخوردی (33) معیوب است.
مفهوم باز خورد الکتریکی، با توسعهی کامپیوترها و دستگاههای اتوماتیک شناخته شده ست. در [بازخورد الکتریکی] محصول نهایی (34) یک عمل یا یک سری عملیات ماشین، علامتی است که عمل بعدی را اصلاح و هدایت میکند. اکنون معتقدند یک روند باز خورد شیمیایی مشابه، برخی رفتارهای سلول را اصلاح میکند. نیویورک تایمز در گزارشی این روند را این گونه توضیح میدهد:
حضور یک محصول نهایی در محیط (35) یک سلول، دستگاهی را موجب میشود که موجد کاهش یا توقف [تولید] محصول نهایی میشود. این شکل از رفتار سلول را دکتر ون. آر. پاتر (36) از دانشکدهی پزشکی ویسکانسین (37) "هوشمندانه" میداند. در مقابل سلولی که تغییر یا جهش یافته باشد، مانند یک "احمق" رفتار میکند و بدون تنظیم و کنترل بازخوردی به تولید موادی ادامه میدهد که مورد نیازش نیست.
من فکر میکنم جملهی آخر توصیف خوبی از رفتار آن محلهای شهریست که موفقیت تنوع، خود را نابود میکند.
تصور کنید ما به نواحی موفق شهری به خاطر همهی نظم اجتماعی و اقتصاد پیچیده و فوق العادهشان همچون مقصران این شیوه بیندیشیم. ما انسانها، در خلق موفقیت شهر شگفتی آفریدهایم. اما باز خورد را از یاد بردهایم. برای جبران این غفلت، برای شهرها چه میتوان کرد؟
من در این که بتوانیم برای شهرها چیزی معادل با یک نظام واقعی باز خورد مهیا کنیم که به صورت خودکار و کامل کار کند، شک دارم. اما فکر میکنم میتوانیم با جایگزینی ناکامل، کار را به انجام برسانیم.
مسئله این است که از نسخه برداریهای افراطی در یک مکان ممانعت کنیم و در عوض آنها را به سایر مکانها تغییر جهت دهیم. مکانهایی که در آنجا دیگر نه نسخه برداریهای افراطی، بلکه افزودههای سلامت خواهند بود. سایر مکانها میتوانند دور یادر حقیقت بسیار نزدیک باشند. اما به هر صورت به دلخواه تعیین موقعیت نخواهند شد. آنجا باید مکانی باشد که کاربری موردنظر بتواند از موقعیتی عالی برای پیگیری موفقیت برخوردار گردد- در واقع، موقعیتی بهتر از محلی که محکوم به نابودی خویشتن است.
من فکر میکنم ترکیبی از سه شیوه میتواند مشوق این تغییر جهت باشد. این سه شیوه عبارتاند از منطقه بندی برای تنوع؛ وفاداری (38) و ثبات قدم ساختمانهای عمومی؛ و تغییر جهت رقابتی. به هر کدام مختصراً خواهم پرداخت.
به منطقه بندی برای تنوع باید متفاوت از منطقه بندی معمول برای رفاه اندیشید. با این همه مانند همهی منطقه بندیها این منطقه بندی نیز سرکوبگر است. یکی از اشکال منطقه بندی برای تنوع، پیشاپیش در برخی مناطق شهری، شناخته شده است: کنترل در برابر در هم کوبیدن ساختمانهای با ارزش تاریخی. این ساختمانهای متفاوت با اطراف خود، برای متفاوت ماندن از آنها، منطقه بندی میشوند. گسترش اندکی پیشرفته تر این مفهوم در سال 1959 توسط گروههای مدنی گرین ویچ ویلج برای ناحیهی خود پیشنهاد و مورد قبول شهر واقع شد. در خیابانهای خاصی محدودیت ارتفاع ساختمانها به شدت کاهش یافت. بسیاری از خیابانهای مبتلا به، پیشاپیش در برگیرنده تعداد زیادی ساختمان با ارتفاعی بیش از محدودیت ارتفاع جدید بودند. این شاهدی بر بی منطقی نبود. بلکه دقیقاً علت تقاضای محدودیتهای جدید بود. این گونه، ساختمانهای کوتاهتر باقیمانده، دیگر نمیتوانستند با نسخه برداری افراطی از ساختمانهای با ارزش بلند، جایگزین شوند. دوباره، مشابهت بیرون نگهداشته شده بود - یا در واقع تفاوتها به داخل آورده شده بودند - اگر چه به محدودترین نحو و در خیابانهای نسبتاً اندک.
هدف (39) منطقه بندی برای تنوع آگاهانه، نباید تثبیت شرایط و کاربریها، آنگونه که هستند باشد. این مرگ است. بلکه، نکته تضمین این است که در جریان رخ دادن تغییرات و جایگزینیها، یک نوع [کاربری] غلبه پیدا نکند. این اغلب به معنی جایگزینیهای بیش از حد سریع ساختمانهای بیش از حد است. من فکر میکنم طرحهای ویژهی منطقه بندی برای تنوع یا ترکیب ویژهی طرحها که برای موفقیت چشمگیر یک محل شهری ضروری است احتمالاً باید از محل و شکل ویژهی خود - ویرانگری که آنرا تهدید میکند، متفاوت باشد. اگر چه اساساً، ابزار منطقی منطقه بندی سن و اندازه ساختمانهاست. زیرا تنوع در گونههای مسکن، معمولا در گوناگونی کاربریها و جمعیتها مؤثر است. پارکی که در محاصرهی نسخه برداریهای شدید از ادارات یا آپارتمانهای بلند است، میتواند برای ساختمانهای کوتاهتر به ویژه در طول ضلع جنوبی خود منطقه بندی شود. اینگونه دو هدف مفید با یک ضربه به دست میآید.
حمایت از تأمین خورشید زمستان برای پارک و حمایت غیر مستقیم، لااقل تا حدی، از تنوع کاربریهای آن.
همهی اینگونه منطقه بندیها برای تنوع - چون هدف آگاهانه جلوگیری از نسخه - برداری افراطی از سودآورترین کاربریهاست - نیازمند همراهی تعدیل مالیاتیاند. (40) زمینی که از تغییر جهت به سوی کاربری بالقوه سودآورتر بی درنگ خود باز داشته شده نیازمند آن است تا در مالیاتهای خود این واقعیت را منعکس ببیند. نهادن سقفی برای توسعهی یک ملک (صرف نظر از این که ابزار به کار گرفته شده، کنترل ارتفاع، حجم، ارزش تاریخی یا زیبایی شناختی یا هر وسیلهی دیگری باشد) سپس تقویم کردن (41) چنین ملکی متأثر از ارزشهای نامربوط املاک سودآورتر توسعه یافته اطراف، غیر واقعی است. در حقیقت، بالا بردن قیمت گذاریهای املاک شهر به علت افزایش سودآوری همسایگان، امروزه شیوهی قدرتمندی برای تحمیل نسخه برداری افراطی است. این فشارها میتوانند در برابر چشمان کنترلهایی که آشکارا قصد ممانعت از نسخه برداریها را دارند نیز ادامه یابند. راه افزایش مالیات پایهی (42) یک شهر، ابداً نهایت بهره - برداری از مالیات کوتاه مدت (43) بالقوهی هر موقعیت نیست. این کار مالیات بلندمدت بالقوهی کل محلات را به تدریج تحلیل میبرد. راه افزایش مالیات پایهی یک شهر، گسترش کمیت ارضی نواحی موفق است. یک مالیات پایهی نیرومند شهری محصول جانبی جاذبهی قوی شهر است که یکی از اجزای ضروری آن - هنگامی که هدف پیگیری موفقیت باشد - مقدار مشخصی از تنوع ظریف و به هم پیوسته، آگاهانه و حساب شده برای متمرکز کردن ثمرات مالیات به منظور تثبیت تنوع و ممانعت از خود ویرانگری آن است.
من دومین ابزار بالقوه برای ممانعت از نسخه برداری افسار گسیخته از کاربریها را وفاداری و ثبات قدم ساختمانهای عمومی میخوانم. منظورم این است که مجموعههای عمومی و شبه عمومی باید سیاستی را برای املاکشان اتخاذ کنند که به گونهای شبیه به سیاست خصوصی چارلز آبرامز در املاک خیابان هشتمش باشد. آبرامز با نسخه برداری افراطی از رستورانها در املاکش، با گشتن به دنبال سایر انواع کاربریها، مقابله کرد. مجموعههای عمومی و شبه عمومی باید ساختمانها و تجهیزاتشان را در نقطهای مستقر کنند که در وحله اول به تنوع به صورتی کارا بیفزاید. (به جای نسخه برداری از همسایگان)، سپس بی توجه به اینکه ارزش ملک به علت موفقیتهای اطراف (که اگر در مکان درستی قرار گرفته باشند، خود در خلق آن یاری رسان بودهاند) چه قدر بالا رفته است، و بی توجه به پیشنهادات آنهایی که برای نسخه برداری از کاربریهای موفق دوروبر مایل به جانشین شدن هستند، در ایفای نقش خود به مثابهی کاربریها، ثابت قدم باقی بمانند. این خط مشی ولخرجی اندک (44) و صرفه جویی (45) بزرگ (46) برای شهرداریها و مجموعههایی است که منافع روشن بینانهای در موفقیت شهری دارند - همانند خط مشی مالیاتی ولخرجی اندک و صرفه جویی بزرگ در به کارگیری ابزار منطقه بندی تنوع - کتابخانهی عمومی نیویورک که در موقعیتی عمیقاً باارزش قرار گرفته است، بیش از هر نسخه برداری سودآور محتملی بین کاربریهای نزدیک و بیشتر از ارزش خود به محل کمک میکند - زیرا از نظر بصری و کارکردی بسیار متفاوت است. زمانی مالک خصوصی کارنگی هال (47) میخواست آن را به منظور نسخه برداری از کاربریهای دوروبر به فروش برساند. فشار شهروندان، حکومت شهری نیویورک را وادار کرد تا به یک مجموعهی شبه عمومی برای خرید آن پول قرض دهد. کارنگی هال توانست به صورت یک تالار کنسرت و سخنرانی باقی بماند. از آن به بعد اختلاط کارای مستمری از کاربریهای اصلی در همسایگی آن تثبیت شد. کوتاه آن که، مجموعههای عمومی یا دارای روح عمومی در حالی که پول دوروبر آنها را گرفته است و در باغ سبز به آنها نشان میدهد، میتوانند با ثبات قدم و وفاداری خود برای استواری تنوع در میان کاربریهای متفاوت اطراف، کار بسیاری انجام دهند.
هر دو این ابزار، منطقه بندی برای تنوع و ثبات قدم کاربریهای عمومی، اقداماتی دفاعی در برابر خود - ویرانگری تنوع اند. میتوان گفت آنها بادشکنهایی هستند که میتوانند در برابر وزش بادهای فشار اقتصادی بایستند، اما به سختی میتوان انتظار داشت تا در برابر تندبادهای بی وقفه مقاومت کنند. همه اشکال منطقه بندی، سیاست ساختمانهای عمومی و خط مشی تقویم مالیاتی، هر چه قدر هم روشن بینانه، عاقبت زیر فشار به اندازهی کافی نیرومند اقتصادی، خم میشوند. اغلب چنین بوده است و احتمالاً چنین نیز خواهد بود.بنابراین نوع دیگری از ابزار باید با ابزارهای دفاعی یاد شده همراه شود: تغییر جهت رقابتی.
اعتقاد گستردهای مبنی بر اینکه آمریکاییها از شهرها متنفرند، وجود دارد. من فکر میکنم ممکن است آمریکاییها از شکست شهرها متنفر باشند، اما براساس شواهد، ما مسلماً از نواحی شهری موفق و زنده متنفر نیستیم. برعکس، مردم بسیاری میخواهند از چنین مکانهایی بهره جویند، در آنها کار یا زندگی نمایند و از آنها استفاده کنند. آن قدر که [گاه] خود - ویرانگری شهری (48) را در پی دارد. در کشتن ترکیبهای موفق تنوع با پول، ما شاید نزدیکترین معادل را در کشتن از روی محبت به کار میگیریم.
مختصر اینکه، تقاضا برای نواحی شهری زنده و متنوع، در برابر عرضهی آن بسیار زیاد است.
اگر قرار است محلهای شهری با موفقیت چشمگیر در برابر نیروهای خود - ویرانگر مقاومت کنند - و اگر ارزش دفاع در برابر خود - ویرانگری در موثر بودن آن است - عرضه خالص محلهای شهری تنوع یافته، زنده و به لحاظ اقتصادی ماندگار باید افزایش یابد. از اینجا دوباره به نیاز اساسی برای عرضه بیشتر خیابانها و مناطق شهری دارای چهار شرط اقتصادی لازم برای تنوع شهری باز میگردیم.
مسلم است که، در هر لحظه از زمان، برخی مناطقی وجود دارند که شادمانهتر تنوع یافتهاند، محبوبترند و وسوسهی نابودی آنها برای نسخه برداریهای سودآورتر لحظهای، بیشتر وجود دارد. اگر سایر محلها از نظر ارایهی فرصتها و جلب علائق، بسیار عقبتر نباشند و محلهای دیگر نیز در کار پیشرفت باشند، آن وقت میتوانند تغییر جهت رقابتی از محبوبترین محل را ارایه کنند. کشش آنها میتواند به وسیله موانعی که بر سر راه نسخه برداری در محبوبترین مناطق اعمال میگردد و ضمیمه ضروری برای تغییر جهت رقابتی است، تقویت شود. اما کشش رقابتی، حتی اگر کششی کمتر باشد، باید وجود داشته باشد.
اگر و هنگامی که محلهای در حال رقابت، به نوبهی خود، به اندازهی کافی موفق شدند به طوری که نیازمند جایگزینهای شهری برای علائم باز خورد شوند، آن وقت میتوانند خواهان دفاع در برابر نسخه برداری افراطی شوند و آنرا دریافت کنند.
کشف یک محل شهری هنگامی که مانند یک سلول احمق شروع به عمل میکند، دشوار نیست. هر کسی که با یک منطقهی بسیار موفق شهر صمیمی باشد، میتواند جریان ظهور این چرخش کیفی را تشخیص دهد. آنها که از امکاناتی در حال ناپدید شدن استفاده میکنند یا با لذت به آنها مینگرند به خوبی میدانند تنوع و جاذبههای مورد دل بستگیشان از کی تنزل مقام یافته است. آنها به خوبی تشخیص میدهند بخشهایی از جمعیت کی بیرون رانده میشوند و از تنوع جمعیتی کاسته میشود - به ویژه اگر خود خواسته بیرون رانده شده باشند. آنها حتی برخی از پیامدها را با پیش بینی تغییرات ناشی از تغییرات فیزیکی پیشنهادی یا قریب - الوقوع در زندگی روزمره و صحنهی روزمره، پیش از وقوع آن، پیش بینی میکنند. مردم یک منطقه دربارهی آن صحبت میکنند. شواهد و اثرات آنرا روی خود - ویرانگری تنوع، مدتها پیش از آنکه نقشهها و آمار، فس فس کنان (49) و بسیار دیر، بد اقبالی آنچه را روی داده است بازگو کنند، ثبت میکنند.
در انتها، مشکل خود - ویرانگری موفقیت چشمگیر، مشکل عرضه مناطق و خیابانهای زنده و تنوع یافتهی شهری در رابطهای معقولتر با تقاضاست.
پینوشتها:
1 -Self- Destruction
2 -Quasi Public Bodies
3 - Massive Single Elements
4- Glut
5 - Starve
6 - Marginal
7 - Nondescript Street
8- Charles Abrams
9 - Coffee Loounge
10 - Convenience and Special Shops
11 - Two shift Street
12 - Monolithic
13 - Blank
14 - Let loose
15 - duplication
16- Chestnut and Broad Streets
17 - Sort - out
18 - Back Bay
19 - Willa Cather One of Ours
نویسنده آمریکایی {1873-1947} که یکی از داستانهای او به نام یکی از ما (1922) برندهی جایزه پلیتزر شده است
20- A lost Lady
21 - Old madison square Garden
22 - Assembly Hall
23 - Urbane
24 - Pockets
25 - Nothing much at all
26 - Journal of the Town Planing linstitue
27 - Wes End
28 - York Ville
29 - Midtown East Side
30 - Net
31 - Peak
32 - Malfunction
33 - Feedback
34 - End product
35 - Milieu
36 - Van.R.Potter
37 - University of Wiscons in Medical Shcool
38 - Staunchness
39 - Purpose
40-Tax Adjustment
41 - Assessment
42 - Tax Base
43 - Short Term
44 - Penny Foolish
45- از ترکیب و بازی با کلمات Penny Wise ,Pound Foolish به معنای گشاد باز و صرفه جویی یک غازی است
46 - Pound wise
47 - Carnegi Hall
48 - Municipal Self-Destruction
49 - Slowpoke Maps
جیکوبز، جین؛ (1392)، مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی، ترجمهی دکتر حمیدرضا پارسی، آرزو افلاطونی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}